تنها یک رویا
بگذار تا بمیرم در این شب الهی / ورنه دوباره آرم رو روی روسیاهیچون رو کنم به توبه، سازم نوا و ندبه / چندان که باز گردم گیرم ره تباهیچون رو کنم به احیاء، دل زنده گردم اما / دل مرده میشوم باز با غمزه گناهیگرچه به ماه غفران بسته است دست شیطان / بدتر بود ز ابلیس این نفس گاه گاهیای کاش تا توانم بر عهد خود بمانم / شرمنده ام ز مهدی وز درگهت الهیتا در کفت اسیرم قرآن به سر بگیرم / چون بگذرم ز قرآن اُفتم به کوره راهیمن بندگی نکردم با خویش خدعه کردم / ترسم که عاقبت هم اُفتم به قعر چاهیبا اینکه بد سرشتم با توست سرنوشتم / دانم که در به رویم وا میکنی به آهیای نازنین نگارا تغییر ده قضا را / گر تو نمی پسندی تقدیر کن نگاهیدل را تو می کشانی بر عرش می کشانی / بال ملک کنی پهن از مهر روسیاهیدل را بخر چنان حُر تا آیم از میان بُر / بی عجب و بی تکبّر از راه خیمه گاهیامشب به عشق حیدر ما را ببخش یکسر / جان حسین و زینب بر ما بده پناهیآخر به بیت زینب بیمار دارم امشب / از ما مگیر او را جان حسن الهیدر این شب جدایی در کوی آشنایی / هستم چنان گدایی در کوی پادشاهی
التماس دعا
نوشته شده در شنبه 90/5/29ساعت
1:10 عصر توسط مهسا نظرات ( ) |
Design By : Pichak |